هزاره ها يا تورکهاي فراموش شده خون میگریند، دریابیمشان
(نوشته تاریخدان آذری تبريزلي باي بیک)
چند مدتي است که روي يک پروژه کار
ميکنم. پيشرفت آن ميليمتري است ولي ميدانم که نتيجه آن بسيار ارزشمند خواهد بود.
اینجا، خبر دادن از پروژه خودم منظوري جز کمک خواستن از مطلعان ندارد و هدفی جز
سریعتر کردن پیشرفت آن نمیباشد.
مرکز پروژه تحقيقاتي من “هزاره ها” و “خزرها” ميباشد. از “قوم خزر”٫ “امپراطوري خزر” و يا “خزران” سخنها گفته شده و در گذشته اي نه چندان دور وجود آنها به صورت انکار ناپذيري ثابت شده است. و نيز تعلق آنها به ملت تورک نيز اصلي غير قابل تحريف است.
در مورد گذشته قوم خزر اطلاعات زياد است ولي از آنچه بر سرشان آمده کسي اطلاع دقيقي در دست ندارد! مگر امکان دارد يک امپراطوري قدرتمند که قفقاز٫ جنوب شرقی٫ شمال و شمال غربی درياي خزر را تحت سلطه داشته است به طور کامل از تاريخ خارج شود؟ مگر ميشود هيچ اثري از يک قوم بزرگ باقي نمانده باشد؟
تئوريهاي زيادي در اين زمينه موجود ميباشند ولي من نميخواهم با قبول کردن آنها دست از تحقيقات مستقل بردارم. شايد من اشتباه ميکنم٫ و شايد تاريخ نويسان اشتباه کرده اند! هر چه باشد بازهم ارزش ادامه دادن را دارد.
مرکز پروژه تحقيقاتي من “هزاره ها” و “خزرها” ميباشد. از “قوم خزر”٫ “امپراطوري خزر” و يا “خزران” سخنها گفته شده و در گذشته اي نه چندان دور وجود آنها به صورت انکار ناپذيري ثابت شده است. و نيز تعلق آنها به ملت تورک نيز اصلي غير قابل تحريف است.
در مورد گذشته قوم خزر اطلاعات زياد است ولي از آنچه بر سرشان آمده کسي اطلاع دقيقي در دست ندارد! مگر امکان دارد يک امپراطوري قدرتمند که قفقاز٫ جنوب شرقی٫ شمال و شمال غربی درياي خزر را تحت سلطه داشته است به طور کامل از تاريخ خارج شود؟ مگر ميشود هيچ اثري از يک قوم بزرگ باقي نمانده باشد؟
تئوريهاي زيادي در اين زمينه موجود ميباشند ولي من نميخواهم با قبول کردن آنها دست از تحقيقات مستقل بردارم. شايد من اشتباه ميکنم٫ و شايد تاريخ نويسان اشتباه کرده اند! هر چه باشد بازهم ارزش ادامه دادن را دارد.
خزرها قومي از ملت بزرگ تورک ميباشند. خزرها در اطراف درياي خزر سکونت داشته اند! آيا شما کنجکاو شده اید وقتی میبینید که ساکنان اصلي کناره هاي درياي خزر را تورکهايي تشکيل داده اند که داراي چشمهاي باداميتري هستند؟ کشور تورکمنستان را ميشناسيد؟ يا٫ تورکمنهاي خودمان را که هنوز دربند شوونيسم فارس ميباشند و هر روز زمينها و امکانات خود را از دست ميدهند را ميشناسيد؟ آیا تشابه ظاهری بین هزاره ها با این اوقام را متوجه شده اید؟
با عقب گرد تحليلي به تاريخ گذشته
ميتوان ارتباطات تنگاتنگي بين اقوام مختلف تورک پيدا نمود. شايد در گذر زمان با هم
جنگيده و زمينهاي همديگر را تصاحب کرده باشند٫ ولي از ماهيت تورک بودن خود چشم
پوشي نکرده اند!
امپراطوري عثماني يکي از برگهايي است که بايد بارها و بارها و بارها از جهات مختلف مورد بازنگري قرار گيرد. تورکهايي که با در دست گرفتن قدرت دين جديد خود يعني اسلام بر منطقه اي نامتناهي حکومت کرده اند چگونه ميتوانند آثار در خور توجهي براي عموم باقي نگذاشته باشند؟ امپراطوری عثمانی زنجیری است که تاریخ مخفی نگهداشته شده تورکها را به هم متصل میکند، برای همین است که باید آن را از چشم یک تورک مطالعه کنیم.
چرا آثار و وقايع مربوط به امپراطوري عثماني٫ به صورت گسترده و کامل در دسترس نيست؟
هرچند در محدوده تحقيقات من وارد نميشود ولي ذکر يک نکته خالي از لطف نخواهد بود٫ اختراع زبان فارسي یکی از آن حلقه های گمشده بين تورکهاي قبل از عثماني و بعد از آن ميباشد! خواهيد پرسيد معني اين سخنم چيست؟ جواب را نيز هرچند هنوز قبول نشده است ولي به طور خلاصه بازگو ميکنم.
زباني به نام زبان فارسي در تاريخ وجود نداشته است! چرا؟ چون هر زباني که به صورت امروزيش موجود است داراي ريشه اي در گذشته اش ميباشد. لغات٫ استخوان بندي و ترکيبات اجزا آن با اندک تغييراتي قابل ريشه يابي هستند! آيا زبان فارسي داراي چنين خاصيتي ميباشد؟ خير٫ زبان فارسي مانند يک قارچ از دل تاريخ برآمده است!
خواهيد پرسيد پس زبان فارسي که امروزه در بخش جنوبی آذربایجان و کشوری که ایران نامیده شده است مجبور به استفاده از آن هستيم چگونه به وجود آمده است؟
جوابتان را اينگونه بايد بدهم که تورکهاي مسلمان که حتي خلافت را از انحصار اعراب گرفته بودند به نوعي در ارتباط با زبان عربي قرار گرفته بودند. اعراب و تورکها هزاران سال در همسايگي هم و با اختلاطهاي گسترده زندگي کرده اند. زبان فارسي نيز به نوعي حاصل همین ارتباط تورکها و اعراب ميباشد.وجود بيش از ۵۰ درصد تورکي و ۳۰ درصد عربي در زبان فارسي٫ وجود لغات از زبانهاي علمي (بسته به زمان) مانند فرانسه٫ انگليسي و روسي نشانگر بي ريشه بودن اين زبان است.
شاید بتوانبا مثال آوردن از دنیای مدرن این مورد را قابل هضمتر نشان داد. زبان اسپرانتو یک زبان جدید است که در هیچ برهه ای از تاریخ وجود خارجی نداشته است، دقیقا مانند فارسی!ولی، بسیاری هستند که این زبان را به عنوان یک زبان مشترک انتخاب کرده اند. مخترع آن، استفاده کنندگان و منتشر کنندگان آن نیز اکثرا از بین افراد تحصیلکرده بوده اند.
حال که قدری از اهمیت وجودی امپراطوری عثمانی، دین اسلام و درگیری قدرتهای مخالف با تورکها برایمان مشخص شده است، چرائی دفاع تورکها از زبان فارسی در صدها سال اخیر، فارسی گوی بودن هزاره ها و صدها سوال دیگر برایمان مشخص میشود.
برگردیم به موضوع هزاره ها که در افغانستان امروزی اسیر پشتونها و فارسها شده اند!
من معتقدم که هزاره ها همان خزرهایی هستند که به خاطر اشغال سرزمینشان توسط مخالفانشان مجبور به عقب نشینی و کوچ شده اند. زبان تازه ساخته شده توسط تورکها و اعراب نیز آنها را از “خزر” به “هزر” تبدیل کرده است. همچنانچه میدانیم، در زبان تورکی با لهجه استانبولی (یا همان عثمانی جدید) حرف “خ” وجود ندارد و به جای آن از “ه” (یا ح) استفاده میشود!
تغییر دین تورکهای خزرها و قبول یهودیت از سوی آنها نیز دلیل دیگری برای حمله تورکهای مسلمان به آنها شد. مهاجرت خزرها از اطراف دریای خزر به مناطق دوردستی نظیر اسرائیل نیز در تاریخ ثبت شده است. خیلی از یهودیهای تورک که اتفاقا تجار موفقی نیز هستند نیز در حال تجارت در دنیای واقعی هستند. همانگونه که میدانید، تورکها موفقترین تجار میباشند.
این توضیحات کوتاه و حتی شاید بیربط به هم میتوانند جرقه هایی در ذهن روشنفکران و محققان تورک ایجاد کند. کلمه “چرا” همیشه باید با ما باشد و برای یافتن جواب دقیق به آن، و نه قبول بی چون و چرای گفته های بیگانگانی که همه شان هم ضد تورک هستند تلاش نمائیم.
هزاره ها یا خزرها امروز و در مقابل چشم نیروهای ناتو، آمریکا، انگلیس، آلمان، روسیه، فرانسه، ایتالیا و در اصل در مقابل چشم دول ضد تورک قتل عام میشوند. دولتیهای افغانستان با کمک به پشتونهای خونخوار زمینهای متعلق به هزاره ها را تصرف میکنند. عقب نشینی هزاره ها به مناطق جنوب شرقی سرزمین بزرگشان هرچند مخفی نگهداشته شده است تا وجود قوم خزر زیر سوال باقی بماند، ولی وجود هزاره ها در افغانستان امروزی دلیل دیگری بر تعلق آن سرزمینها به تورکها میباشد.
تاجیکستان امروزی دقیقا در داخل سرزمینهای تورکها ایجاد شده است (مانند خیلی از کشورهای مشابه امروزی نظیر ارمنستان و شاید کشورهای آتی نظیر کردستان!)
هزارها ها مانند اقوام دیگر تورک همیشه مورد تهاجم قرار گرفته اند تا بار دیگر شاهد ایجاد شکاف و فاصله بین اقوام متعدد ملت تورک باشیم. مشکل ملت تورک با پرداختن به مشلات تک تک اقوام آن قابل حل خواهد بود. متاسفانه ما هنوز مشکلات را شناسائی نکرده ایم تا برایشان جوابی یافته باشیم!
اتحاد کشورهای تورک برای دفاع از حقوق هزاره ها امری واجب است تا هم ناشناس ماندن هزاره ها را برطرف کنیم و هم از سرزمین تاریخی تورکها مراقبت نمائیم.
یک ایده نوین ولی کوچک میتواند زمینه ساز پیروزیهای بزرگ باشد
تبريزلي باي بیک...... منبع : http://turkistanjenubi.wordpress.com/2009/01/20/%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%8A%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%B1%DA%A9%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D8%B1
امپراطوري عثماني يکي از برگهايي است که بايد بارها و بارها و بارها از جهات مختلف مورد بازنگري قرار گيرد. تورکهايي که با در دست گرفتن قدرت دين جديد خود يعني اسلام بر منطقه اي نامتناهي حکومت کرده اند چگونه ميتوانند آثار در خور توجهي براي عموم باقي نگذاشته باشند؟ امپراطوری عثمانی زنجیری است که تاریخ مخفی نگهداشته شده تورکها را به هم متصل میکند، برای همین است که باید آن را از چشم یک تورک مطالعه کنیم.
چرا آثار و وقايع مربوط به امپراطوري عثماني٫ به صورت گسترده و کامل در دسترس نيست؟
هرچند در محدوده تحقيقات من وارد نميشود ولي ذکر يک نکته خالي از لطف نخواهد بود٫ اختراع زبان فارسي یکی از آن حلقه های گمشده بين تورکهاي قبل از عثماني و بعد از آن ميباشد! خواهيد پرسيد معني اين سخنم چيست؟ جواب را نيز هرچند هنوز قبول نشده است ولي به طور خلاصه بازگو ميکنم.
زباني به نام زبان فارسي در تاريخ وجود نداشته است! چرا؟ چون هر زباني که به صورت امروزيش موجود است داراي ريشه اي در گذشته اش ميباشد. لغات٫ استخوان بندي و ترکيبات اجزا آن با اندک تغييراتي قابل ريشه يابي هستند! آيا زبان فارسي داراي چنين خاصيتي ميباشد؟ خير٫ زبان فارسي مانند يک قارچ از دل تاريخ برآمده است!
خواهيد پرسيد پس زبان فارسي که امروزه در بخش جنوبی آذربایجان و کشوری که ایران نامیده شده است مجبور به استفاده از آن هستيم چگونه به وجود آمده است؟
جوابتان را اينگونه بايد بدهم که تورکهاي مسلمان که حتي خلافت را از انحصار اعراب گرفته بودند به نوعي در ارتباط با زبان عربي قرار گرفته بودند. اعراب و تورکها هزاران سال در همسايگي هم و با اختلاطهاي گسترده زندگي کرده اند. زبان فارسي نيز به نوعي حاصل همین ارتباط تورکها و اعراب ميباشد.وجود بيش از ۵۰ درصد تورکي و ۳۰ درصد عربي در زبان فارسي٫ وجود لغات از زبانهاي علمي (بسته به زمان) مانند فرانسه٫ انگليسي و روسي نشانگر بي ريشه بودن اين زبان است.
شاید بتوانبا مثال آوردن از دنیای مدرن این مورد را قابل هضمتر نشان داد. زبان اسپرانتو یک زبان جدید است که در هیچ برهه ای از تاریخ وجود خارجی نداشته است، دقیقا مانند فارسی!ولی، بسیاری هستند که این زبان را به عنوان یک زبان مشترک انتخاب کرده اند. مخترع آن، استفاده کنندگان و منتشر کنندگان آن نیز اکثرا از بین افراد تحصیلکرده بوده اند.
حال که قدری از اهمیت وجودی امپراطوری عثمانی، دین اسلام و درگیری قدرتهای مخالف با تورکها برایمان مشخص شده است، چرائی دفاع تورکها از زبان فارسی در صدها سال اخیر، فارسی گوی بودن هزاره ها و صدها سوال دیگر برایمان مشخص میشود.
برگردیم به موضوع هزاره ها که در افغانستان امروزی اسیر پشتونها و فارسها شده اند!
من معتقدم که هزاره ها همان خزرهایی هستند که به خاطر اشغال سرزمینشان توسط مخالفانشان مجبور به عقب نشینی و کوچ شده اند. زبان تازه ساخته شده توسط تورکها و اعراب نیز آنها را از “خزر” به “هزر” تبدیل کرده است. همچنانچه میدانیم، در زبان تورکی با لهجه استانبولی (یا همان عثمانی جدید) حرف “خ” وجود ندارد و به جای آن از “ه” (یا ح) استفاده میشود!
تغییر دین تورکهای خزرها و قبول یهودیت از سوی آنها نیز دلیل دیگری برای حمله تورکهای مسلمان به آنها شد. مهاجرت خزرها از اطراف دریای خزر به مناطق دوردستی نظیر اسرائیل نیز در تاریخ ثبت شده است. خیلی از یهودیهای تورک که اتفاقا تجار موفقی نیز هستند نیز در حال تجارت در دنیای واقعی هستند. همانگونه که میدانید، تورکها موفقترین تجار میباشند.
این توضیحات کوتاه و حتی شاید بیربط به هم میتوانند جرقه هایی در ذهن روشنفکران و محققان تورک ایجاد کند. کلمه “چرا” همیشه باید با ما باشد و برای یافتن جواب دقیق به آن، و نه قبول بی چون و چرای گفته های بیگانگانی که همه شان هم ضد تورک هستند تلاش نمائیم.
هزاره ها یا خزرها امروز و در مقابل چشم نیروهای ناتو، آمریکا، انگلیس، آلمان، روسیه، فرانسه، ایتالیا و در اصل در مقابل چشم دول ضد تورک قتل عام میشوند. دولتیهای افغانستان با کمک به پشتونهای خونخوار زمینهای متعلق به هزاره ها را تصرف میکنند. عقب نشینی هزاره ها به مناطق جنوب شرقی سرزمین بزرگشان هرچند مخفی نگهداشته شده است تا وجود قوم خزر زیر سوال باقی بماند، ولی وجود هزاره ها در افغانستان امروزی دلیل دیگری بر تعلق آن سرزمینها به تورکها میباشد.
تاجیکستان امروزی دقیقا در داخل سرزمینهای تورکها ایجاد شده است (مانند خیلی از کشورهای مشابه امروزی نظیر ارمنستان و شاید کشورهای آتی نظیر کردستان!)
هزارها ها مانند اقوام دیگر تورک همیشه مورد تهاجم قرار گرفته اند تا بار دیگر شاهد ایجاد شکاف و فاصله بین اقوام متعدد ملت تورک باشیم. مشکل ملت تورک با پرداختن به مشلات تک تک اقوام آن قابل حل خواهد بود. متاسفانه ما هنوز مشکلات را شناسائی نکرده ایم تا برایشان جوابی یافته باشیم!
اتحاد کشورهای تورک برای دفاع از حقوق هزاره ها امری واجب است تا هم ناشناس ماندن هزاره ها را برطرف کنیم و هم از سرزمین تاریخی تورکها مراقبت نمائیم.
یک ایده نوین ولی کوچک میتواند زمینه ساز پیروزیهای بزرگ باشد
تبريزلي باي بیک...... منبع : http://turkistanjenubi.wordpress.com/2009/01/20/%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%8A%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%B1%DA%A9%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D8%B1
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder