30 Aralık 2015 Çarşamba

گوشه ای کوچک از جعل تاریخ توسط کوروش پرستان و پان فارسها : نگاهی نو به زبان و خط هخامنشیان یا همان فارسی باستان


چند سال پیش یادم نمیره زمان دانشگاه یک روز سر کلاس خطوط و زبانهای ایران باستان که از واحدهای مهم رشته باستان شناسی است نشسته بودیم و استاد ما خانم اسکندری که مثلا متخصص زبانهای باستانی ایران بوددر مورد زبان و خط دوره هخامنشیان صحبت میکرد و توضیح میداد که زبان فارسی امروزی برگرفته از زبان فارسی هخامنشیان است زیرا که انها به به زبان فارسی باستان صحبت میکردند و....
از استاد اجازه گرفتم و گفتم که اگر امکانش هست من چند جمله از زبانی که هخامنشیان استفاده میکردند بر روی وایت برد بنویسم و سپس سوالم را مطرح کنم و استاد نیز اجازه داد.

من تقریبا 7 جمله از روی متون باستانی هخامنشی بر روی وایت برد نوشتم سپس رو به استاد کرده گفتم: استاد شما میگویید زبان فارسی امروزی ادامه فارسی باستان یا همان زبان هخامنشیان استاد گر این گونه است که میفرمایید از فارس زبانها و حتی کرد زبانهای کلاس میخواهم که این 7 جمله که تقریبا 35 کلمه داشت را بخوانند و معنا کنند.
جالب اینجاست که حتی یک کلمه از این چند جمله را نتوانستند معنا کنند و جالبتر اینکه خود استاد هم در معنا کردن آن جملات مانده بود چون حتی یک کلمه از آن جمله هایی که نوشته بودم کوچکترین شباهتی به کلمه های زبان فارسی نداشت.
فضای کلاس بعد از این سوال من متشنج شد و از آن روز استاد با من لج کرد و...
این ماجرا را از آن جهت تعریف کردم تا از نو در مورد تاریخ ایران باستان تامل کنیم و وقتی کتابهای تاریخی که در مورد ایران باستان نوشته شده و اکثر آنها را باستان شناسان بزرگی که همه یهودی بودند نوشته اند از قبیل پروفسور اشمیت_ آرتور کریستین سن_ خانم دکتر هاید ماری کخ_ گیرشمن و... را می خوانیم فقط کافیست درباره هر مطلبی که میخوانیم منطقا فکر کنیم.
مثلا وقتی این باستان شناسان و مورخان میگویند که اقوام به اصطلاح آریایی که کوروش و هخامنشیان نیز از آنها بودند از سرزمینهای شمال دریای خزر و استپهای روسیه به این منطقه که امروزه ایران نامیده میشود آمدند چرا این سوال را از خود نمیپرسیم که:
اگر آنها از منطقه ای آمدند که طبق اسناد باستان شناسی خواستگاه اقوام اسلاو یا همان روسها است چگونه است که اینها به زبان فارسی صحبت میکردند و به زبان روسی که منطقا می بایستی زبان مادری آنها باشد صحبت نمیکردند؟
(زبان فارسی زبان بومی افغانستان و قسمتی از تاجیکستان طبق یافته های باستان شناسی و زبان شناسی است.)
اگر آنها از استپهای روسیه آمدند منطقا میبایستی قومی مهاجم و بیگانه به حساب آیند ولی چرا آنها را در همه جا به عنوان ایرانی معرفی میکنیم و و لقب بزرگ و کبیر میدهیم و به آنها به عنوان بخشی از هویتمان افتخار میکنیم؟
من تعدادی از لغات و آوانگاری کتیبه های هخامنشی را اینجا اورده ام. هر کسی که در جستجوی حقیقت است نگاهی به اینها بیاندازد.
این زبان نه به فارسی نه ایلامی" نه آرامی و نه... بلکه بیشتر به به زبان روسی شباهت دارد. داریوش و خشایارشاه در کتیبه های شماره(dpd22f" dna54f"xph60) و نیز کوروش در استوانه اش برای بیان جمله "این مال من است" به روسی فصیح میگویند: اتامایی etamayi
لغات اندازه گیری و وزن در این کتیبه ها چون کارشن و آرشن روسی است.
به شتاب راگا گفته شده به قدرت تومان گفته شده به زندگی کردن جیوو گفته شده است که همه کلمات روسی هستند.
جالب این که ما در این کتیبه ها لغات کاملا آشنای لاتین پیدا میکنیم مانند:
para به معنای پیشین_ path به معنای مسیر و راه_ agree به معنای موافقت_ shine به معنای درخشیدن_ vert به معنای چرخش و دهها کلمه دیگر که کوروش نیز در استوانه اش آورده است.
تنها نزدیک به 8_7 درصد کلمات این کتیبه ها شباهت سایه واری به زبان فارسی دارد که به اعتقاد زبان شناسان این کلمات بومی منطقه بوده اند که در زبان هخامنشیان و بعدها در زبان فارسی نفوذ کرده است یعنی همان اتفاقی که حتی امروزه نیز در مورد زبانهای دنیا اتفاق می افتد و زبانی به زبان دیگر از کلمات خود وام میدهد.
با نگاهی به کلمات زیر و معنای فارسی آنها به قدر کافی برایمان اثبات میشود که زبان هخامنشیان با زبان فارسی و نیز زبانهای موجود در سراسر ایران امروزی به کلی بی ارتباط بوده و از منبع بومی بیگانه و دیگری مایه گرفته است:
1.
eta به معنای "این
2.
akart به معنای "ساخته نشده
3.
axshina به معنای "فیروزه
4.
ati به معنای "آن سوی
5.
ayaumani به معنای "نا آزموده
6.
ari که کلمه آریا نیز از آن مشتق شده است به معنای" شرور و سرکش
7.
aruva به معنای" عمل
8.
had به معنای "نشستن
9.
hania به معنای "سپاه
10.
zorah به معنای "نادرستی
11.
sikabaro به معنای" عقیق
12.
vashna به معنای" لطف
13.
vardana به معنای "شهر
14.
varka به معنای "گرگ
15.
vaj به معنای "درآوردن چشم
16.
yam به معنای "دست درازی کردن
17.
mard به معنای "فشردن
18.
marika به معنای "مطیع
19.
mania به معنای "برده خانگی
20.
bav به معنای " شدن و بودن
21.
bara به معنای "تحمل
22.
batugara به معنای "پیمانه
23.
baga به معنای "خدا
24.
baug به معنای "تحمل کردن
25.
piru به معنای "عاج
26.
partara به معنای "نبرد
27.
nah به معنای "بینی
28.
naiba به معنای "زیبا
29.
duruva به معنای "محکم
30.
dipi به معنای "کتببه
31.
dahya یعنی سرزمین
32.
darania یعنی زر
33.
data یعنی قانون
34.
tachara یعنی کاخ
35.
jad دعا کردن
36.
gashta زشت
37.
kasaka سنگ قیمتی
38.
kama آرزو
39.
upasta کمک
40.
isuva تبرزین
41.
avahana دهکده
42.
ardata نقره
و صدها کلمه دیگر که هیچ شباهتی به زبان فارسی ندارند.
بیشتر این کلمات مربوط به زبان روسی باستان است که تعدادی از آنها امروزه نیز در این زبان کاربرد دارند و تعداد محدودی از انها به زبان لاتین است.
جالب اینجاست که وقتی به ساختار گرامری این کتیبه ها مراجعه میکنیم که از بیشتر جهات به ساختار گرامری زبان روسی شباهت دارد محقق را به قبول تعلق کوروش و اعقابش به استپهای روسیه و قبایل وحشی و خون ریز آن منطقه ناگزیر میکند.

نمونه ای دیگر از تحریف تاریخ توسط باستان گرایان و ناسیونالیسم فارس:
-(معنای واقعی لغت کوروش و خواستگاه او )
نام کورش در قدیمیترین منبع یعنی کتاب تورات به صورت خوروش آمده است که در روسی کهن به معنای مار سیاه زهرآگین و یا خروس جنگی است. امروزه این معنی را نمی توان در فرهنگ های زبان روسی یافت و تنها از مسیر منابع اتیمولوزی زبان روسی دسترسی به آن میسر است. این همان واژه ای است که در پیشوند نام خروشچف هم دیده می شود. و لازم است اشاره کنم نام های فامیل روسی ارتباط گسترده ای با اسامی حیوانات وحشی و جنگلی دارد، مثلا زایتسف و یا مدویدوف که اولی به معنای از خانواده ی خرگوش ها و دومی به معنای از خانواده ی خرس هاست. بدین ترتیب نام کورش یک لقب محلی روسی است که اشاره به یک حیوان بی رحم دارد و با ردی که از او در تاریخ به عنوان تخریب کننده ی بی امان تمدن شرق میانه باقی مانده ، کاملا منطبق است.
و به همین ترتیب است نام انشان که به غلط آن را قسمتی از ایلام و در حوزه ی کنونی منطقه فارس شناخته اند. این هم از آن حقه بازی های پروفسوران عالی مقام و یهودی دانشگاه های اروپا است که برای وصله پینه کردن تاریخ هخامنشیان از هیچ جعل و تفسیر احمقانه ای روی نگردانده اند. آن ها یک دولت و امپراتوری جعلی تر و بی نشانه تر ازهخامنشیان به نام امپراتوری و تمدن ماد، بدون هیچ نشانه دیرین شناسی و قوم شناسی و باستان شناسی ساخته اند تا فقط گهواره ای برای پرورش کورش و محملی برای ایرانی شناختن او تدارک دیده باشند و چون کورش در گل نبشته ی بابلی اش خود را برخاسته از انشان معرفی می کند، پس از ۲۵۰۰ سال با سرهم بندی کردن مشتی مطالب قلابی بی سر وته و نامفهوم کوشیده اند انشان را همان فارس معرفی کنند که فارس در اصل نه یک نام بومی قبیله ای و جغرافیایی، بل واژه ای تحقیر کننده و شبه ناسزا، به معنای غریبه و بی خانمان و ولگرد است، که بومیان ایران و بین النهرین بر متجاوزین هخامنشی گذارده اند. اشاره کنم که واژه ی هخامنش نیز لقب دیگری است که پس از تسلط داریوش و نخست وزیری مردخای یهودی و انتخاب استر که او نیز یهودی بود به عنوان ملکه ی داریوش و قتل عام پرخشونت مخالفان یهود در سراسر ایران، که نزد یهودیان به عید پوریم معروف است و بالاخره تسلط کامل رابی های یهود بر ایران و بین النهرین، مردم شکست خورده ی منطقه بر قوم داریوش نهادند و آن ها را حاخام منش به معنای پیرو روحانیت یهود نام نهادند. که بعدها توسط باستان شناسان غربی با نام جعلی هاخامنشیان به مردم منطقه تحمیل شد این نام پس از خروج قوم کورش از منطقه، به سبب شکست شان از اسکندر، هرگز در تاریخ ایران تکرار نشده و تا ۸۰ سال پیش هیچ کس با آن آشنا نبوده است و این خود دلیل بزرگی است که بومیان ایران هخامنشیان را مهاجم و غریبه می شناخته اند. بیگانگی آن ها برای بومیان ایران تا به آن حد جدی و خاطره ی ویرانگری های شان در بین النهرین و ایران چندان با نفرت و خشم عمومی توام بوده است که ردی از این امپراتوری را، تا ۸۰ سال پیش، حتی در افسانه های شاهنامه نیز نمی یابیم.
تلفظ درست انشان ، که کورش در گل نبشته ی بابلی اش، سرزمین و زادگاه و مرکز قدرت بومی خویش معرفی می کند، انزان است، که به صورت انزاب نیز ثبت است و نام ناحیه ی بزرگی در حاشیه ی شرقی دریای سیاه بوده است که نه فقط درست با همین تلفظ، هنوز بر چند دهکده ی پراکنده از حوالی جنوب روسیه تا سوچی در کناره دریای سیاه باقی مانده است ، بل این نام هنوز هم بر شاخه ی جنوبی زبان روسی اطلاق می شود که این نیز دلیل محکمی بر انتصاب کوروش و اعقابش به بومیان وحشی منطقه روسیه است اما استادان عالی مقام اروپایی کوشیده اند به مدد یک گونی سریش این نام را با جغرافیای فارس کنونی منطبق کنند. حال تنها چیزی که داریم عکس های انیمیشنی تهیه شده توسط شبکه من وتو از تخت جمشید وفیلمهای تهیه شده توسط خودم که تمام پله ها نقش گلها ودیوارها وسرباز ها نیمه کاره است. سازمان نظام مهندسی ایران این سازه را نه یک سازه ویران شده بلکه یک سازه نیمه کاره معرفی کرده است .وسگان فارس منتظر جوابی از اربابان اورشلیمی خود هستند حال که نمیدانند خود آن بیابان گردان صهیونیست هیچ جوابی جز نابودی آثار باستانی که یاوه بودن این تاریخ جعلی را اثبات میکند ندارند.

Hiç yorum yok:

Yorum Gönder

حدیث نجفی_-_Hadis Najafi : Doldur şimdi yerimi başka ben varsa...

حدیث نجفی_-_Hadis Najafi Doldur şimdi yerimi başka ben varsa... 1401.06.30 #HadisNajafi