8 Ocak 2016 Cuma

شکست قرارداد الجزیره و اهمیت آن برای آذربایجان

شکست قرارداد الجزیره و اهمیت آن برای آذربایجان 
                  
این مقاله برای تورکان بسیار مهم است. آنرا بخوانید و به دوستان خود نیز بسپارید تا بخوانند.
ماجرای قرارداد الجزیره یک حکایت بسیار طولانی است که بررسی تاریخی آن بسیار وقت گیرست ولی در این مقاله بطور خلاصه به قسمتهای مهم آن می پردازیم.
در طی حکومت کریم خان زند، کشور قدرتمند ایران چنان از ورطه علم روز عقب ماند که رسماً به یک کشور عقب مانده تبدیل شد. ارتش ایران که در زمان نادر شاه افشار توانست پتر کبیر را شکست دهد، در زمان کریم خان زند چنان ضعیف شد که دیگر قادر به تأمین امنیت مرزی و حتی داخلی نبود، چنانچه آقا محمد خان قاجار توانست با تعداد اندکی از سواران نظامی تورک مازندرانی، حکومت زندیه را سرنگون سازد. اواخر حکومت زندیه مواجه بود با لشکر کشی روسیه به ایران و اشغال آذربایجان شمالی. آقا محمد خان قاجار مقاومت خوبی در مقابل روسیه کرد ولی ترور او ضربه بزرگی بر ارتش ایران وارد کرد.
در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار، ارتش روسیه تزاری تا قزوین پیش آمد. ارتش بریتانیای کبیر با مساعدت ارتش هندوستان، استان هرات را اشغال کردند و ارتش قدرتمند عثمانی توانست ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) ایران را اشغال نمایند. ایران از هر سمت در اشغال بیگانگان درآمد و ارتش ضعیف ایران، یادگار بی لیاقتی کریم خان زند، نتواسنت با تمام متجاوزان همزمان مبارزه کند. نتیجه آن شد که فتحعلی شاه مجبور شد تا آذربایجان شمالی را به روسیه واگذار کند و هرات را به بریتانیا و آنها هم زمینه مستعمره خودشان یعنی افغانستان کردند. عثمانی هم ولایت تورک افشار غربی (استان سلیمانیه) را اشغال کرد.
مردم ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) از تورکان شیعه بودند و عثمانی که از شیعان متفر بود، آنها را به دیگر نواحی می کوچاند و کردهای سنی را در منزل آنها ساکن میکرد!! کردهای یاغی مرتب به مرزهای غربی ایران حمله میکردند و این مسئله باعث رنجش دولت ایران شد. عباس میراز ولیعهد فتحعلی شاه قاجار، برادرش یعنی «محمدعلی دولتشاهی» را بقصد آزاد سازی ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) و سرکوب کردهای یاغی به جنک عثمانی می فرستد. «محمدعلی دولتشاهی» برادر عباس میراز، قشونی بالغ بر پانزده هزار نفر از دلاوران شجاع لر از طوایف فیلی، پشتکوه و بختیاری را به جنگ کردهای عثمانی میبرد، و فرماندهی عملیات را هم به «موسی خمیس» که از لرهای ملکشاهی بود می سپارد. عثمانی نیز قشونی به فرماندهی «محمود پاشا بابان» که از کردهای یاغی و حاکم سلیمانیه شده بود، به جنگ ایران می فرستد. شاهزاده محمدعلی دولتشاهی با کمک «موسی خمیس» فرمانده شجاع لر، قشون «محمود پاشا بابان» کرد را شکست میدهند. محمود پاشا بابان، به شیوه کردی، نامه ای به شاهزاده محمدعلی دولتشاهی میفرستد و درخواست میکند که اگر شاهزاده او را ببخشد و عفو کند، او نیز از اطاعت عثمانی خارج شود و همسنگر با قشون ایران با عثمانی بجنگد!! شاهزاده قاجار به او اعتماد نمیکند و به جنگ ادامه می دهد و در نهایت قشون ایران میتواند به کمک دلاوران لر، قشون کردان عثمانی را شکست دهند و ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) را آزاد کرده، حتی استانهای کرکوک، سامره و بغداد را نیز فتح کنند. در سال 1238 هجری قمری، عهدنامه ای بین ایران و عثمانی به امضاء رسید که طی آن، ایران به مرزهای قدیمی خود برگردد (استانهای کرکوک، سامره و بغداد را به عثمانی برگرداند) و دولت عثمانی متعهد شود که مانع حمله قبایل کرد یاغی به ایران شود. این معاهده در دو نسخه بدو زبان تورکی و فارسی منعقد شد. چون این معاهده در شهر ارزروم منعقد شد، بنابراین به عهدنامه «ارزنه روم» معروف است.(1) . این عهد نامه بخاطر تقلب دولت عثمانی با شکست مواجه شد. زیرا فتحعلی شاه متوجه شد که نسخه ایرانی عهد نامه با نسخه ایکه در دست عثمانی بود اندکی تفاوت دارد!! نسخه ایرانی این عهدنامه در کتابخانه مجلس ایران بشماره 886 ثبت شده است(2).
بعد از آزاد سازی استان افشار غربی (استان سلیمانیه)، عباس میرزا به قصد آزاد سازی هرات، وارد جنگ با افغانستان میشود و این مسئله باعث می گردد که معاهده نیمه کاره ارزنه روم، معلق بماند. متأسفانه ولیعهد شجاع قاجار عباس میرزا در جریان آزاد سازی هرات می میرد. و در نهایت سلطنت به پسرش محمد شاه قاجار میرسد.
در زمان حکومت محمد شاه قاجار، ارتش عثمانی، بندر محمره (خرمشهر) را تصرف میکند و ادعای مالکیت بر مناطق عرب نشین جنوب غربی ایران و کل «شط العرب» را مطرح میسازد. این حادثه مواجه بود با کشتار زوار شیعیان ایرانی در کربلا.

محمد شاه قاجار به جنگ عثمانی میرود و دو طرف مسلمان، بر سر رقابت شیعه و سنی جنگ میکنند. جنگ هر دو کشور را خسته میکند تا اینکه با وساطت بریتانیا جنگ تمام میشود و معاهده «ارزنه روم دوم» منعقد میشود. معاهده چنین بود:             کشور عثمانی متعهد میشود که از بندر محمره (خرمشهر) و تمام مناطق جنوب غربی ایران که در شرق شط العرب واقع است، بیرون رود. به کشور ایران اجازه کشتیرانی بر روی شط العرب را بدهد. زوار شیعه ایرانی که به زیارت کربلا میروند را اذیت نکنند.
کشور ایران نیز متعهد میشود که از ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) چشم پوشی کند و آنجا را به عثمانی واگذارد!!
این قرارداد بمعنی معامله زمین در برابر آب بود. مسئله کشتیرانی بر روی شط العرب برای مردم جنوب غرب ایران بقدری مهم بود که محمد شاه قاجار مجبور به پذیرش چنان معاهده ای شد. در حقیقت اشغال بندر محمره (خرمشهر) توسط عثمانی بهانه ای بود تا ایران را وادار سازد از ولایت افشار غربی (سلیمانیه) چشم پوشی کند.
در معاهده ارزنه روم دوم، مسئله تقسیم شط العرب بطور ناواضح گنجانده شده بود و دولت عثمانی بر مالکیت ایران بر نیمه شرقی شط العرب مانع تراشی میکرد. این مانع تراشیها تا حکومت پهلوی ادامه یافت.
در سال 1913 میلادی مصادف با 1331 شمسی، با حضور نمایندگان بریتانیا و روسیه، یک معاهده جدیدی بین ایران و عثمانی به امضاء رسید که طی آن، قسمت کوچکی از شرق شط العرب به ایران میرسید ولی کماکان ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) در مالکیت عثمانی باقی می ماند!! در ضمن حدود 700 مایل مربع از اراضی ایران در غرب ذهاب و شمال قصر شیرین به عثمانی واگذار شد. این معاهده بنام «پروتکل استانبول» معروف شد. (با معاهده استانبول 1736 استباه نشود).
بعد از جنگ جهانی اول و تجزیه کشور عثمانی، مناقشه شط العرب بین ایران و عراق ادامه یافت.
در سال 1937 میلادی، ملک فیصل پادشاه عراق با رضا شاه پهلوی دیدار کردند و پروتکل استانبول 1913 را برسمیت شناختند.
برخی سلطنت طلبان، به قصد بزرگ سازی رضا شاه، مدعی هستند که رضا شاه حق راندن کشتی های جنگی ایران بر روی شط العرب را بدست آورد!! در حالیکه ایران از قبل نیز چنین حقی داشت، منتها کشتی جنگی نداشت که بتواند بر روی شط العرب براند.
با سرنگونی حکومت پادشاهی در عراق و رویکار آمدن حزب بعث، محمد رضا شاه پهلوی از ضعف حکومت جدید عراق سود جسته و بطور یکجانبه معاهده 1937 را لغو میکند و مدعی مالکیت بر ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) میشود. دولت ایران بجای استفاده از واژه «شط العرب» از واژه «اروند رود» استفاده میکند.
نزدیکی سیاسی صدام حسین رهبر حزب بعث عراق بجانب شوروی و نزدکی سیاسی محمدرضا شاه پهلوی به غرب، باعث شد تا کشور اسرائیل از نفوذش بر کردهای شورشی عراقی استفاده کرده و با مسلح کردن آنها، کشور عراق را نا امن کند. محمدرضا شاه پهلوی علناً کردهای عراقی را مسلح میکرد و آنها را تشویق به ایجاد کشوری مستقل در شمال عراق می نمود.
در سال 1975 میلادی، محمدرضا شاه پهلوی و صدام حسین با وساطت رئیس جمهور الجزایر در شهر الجزیره، معاهده جدیدی را امضاء کردند. به موجب این معاهده: رودخانه شط العرب (اروند رود) از خط «تالوگ» بعنوان مرز ایران و عراق معرفی شد (3). (خط تالوگ یعنی عمیق ترین قسمت رودخانه).
تعهدات عراق چنین بود:
1 . عراق باید نیمه شرقی شط العرب را بر اساس خط تالوگ بعنوان سهم ایران بپذیرد
2 . عراق باید حق کشتیرانی ایران در سواحل شرقی شط العرب را بپذیرد
3 . عراق باید از ادعای مالکیت بر مناطق عرب نشین جنوب غرب ایران چشم پوشی کند
تعهدات ایران چنین بود:  
1 . ایران باید کمکهای خود را به کردهای شورشی شمال عراق متوقف کند
2 . ایران باید از ادعای مالکیت بر استان سلیمانیه (ولایت افشار غربی) چشم پوشی کند
3 . ایران باید از ادعای مالکیت بر مناطق نفت خیز غرب ذهاب و شمال قصر شیرین چشم پوشی کند
4 . ایران باید از منابع نفتی خوزستان، سهمی به عراق بدهد
5 . ایران باید سیصد هزار کرد عراقی را بعنوان مهاجر بپذیرد
به گفته نیکسون رئیس جمهور کشور آمریکا، محمدرضا شاه با یک قسمت معاهده الجزیره مخالف بود و نمی خواست سیصد هزار کرد عراقی را بعنوان مهاجر بپذیرد، ولی بخاطر فشار سیاسی آمریکا و بریتانیا مجبور شد قبول کند!!
بعد از سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی و رویکار آمدن جمهوری اسلامی ایران، صدام حسین از ضعف حکومت نوپای ایران، سود جسته و یکجانبه معاهده الجزیره را لغو کرده و درخواست معاهده جدیدی با شرایط زیر می نماید:
1 . ایران باید از جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی خارج شود
2 . ایران باید از شوونیسم فارسی فاصله بگیرد
3 . ایران باید با استقلال اقلیتهای کرد و عرب موافقت نماید    
ایندفعه نوبت صدام حسین بود تا از طریق کردهای شورشی به ایران فشار وارد سازد. همان کردهایی را که در معاهده الجزیره به ایران کوچ داده بود را بر علیه ایران شوراند و غائله کردستان و سرکوب آنها توسط دکتر چمران نیز جزئی از همان سناریو بود.
یکی از علل جنگ بین عراق و ایران نیز همین اختلاف مرزی بود. 
در سال 1988 میلادی مصادف با 1367 شمسی، بعد از جنگ خونین هشت ساله، بالاخره خمینی با نوشیدن جام زهر، قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت و به موجب آن بین ایران و عراق آتش بس اعلام شد. اما تاکنون هیچگونه قراد صلحی به امضاء نرسیده است.
بدنیال سرنگونی صدام حسین و سرنگونی حزب بعث در عراق، جلال طالبانی رئیس جمهوری وقت عراق در سال 2007 میلادی، در بیانیه ای رسمی که از طریق روزنامه مشهور عربی الحیات پخش شد، معاهده الجزیره را بی اعتبار نامید و تاکنون نیز بی اعتبار مانده است.
بدنیال شکست معاهده الجزیره، شرایط به حالت پیش از آن بر می گردد.

1 . تمام شط العرب به مالکیت عراق در می آید
2 . ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) جزئی از خاک ایران محسوب میشود، و چون در ممالک محروسه ایران، ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) جزئی از مملکت آذربایجان بود، بنابراین، از همین حالا ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) بعنوان خاک آذربایجان جنوبی محسوب میشود و هرگونه معاهده جدید بدون موافقت مملکت آذربایجان جنوبی فاقد اعتبار میباشد.
3 . کردهای مهاجر عراقی که بدنبال توافق الجزیره به شمال غرب ایران (آذربایجان) کوچیده بودند، باید به عراق برگردند. (در صورت عدم تمایل بازگشت کردهای مهاجر به عراق، باید به شهرهای فارس نشین ایران منتقل شوند، زیرا کردها توسط شوونیسم فارس در خاک آربایجان تورک ساکن شده اند).
لغو معاهده الجزیره هم بسود اعراب عراقی تمام میشود و هم بسود آذربایجان جنوبی. زیرا اعراب عراقی نگران از دست رفتن استان سلیمانیه (افشار غربی) نیستند، چونکه آن استان به تملک کردهای تجزیه طلب در آمده. اما شط العرب در تملک اعراب است و در دنیای امروز، آب از طلا با ارزش تر است.
اعراب عراقی بخوبی از مسئله استقلال خواهی تورکان ایرانی باخبرند و می خواهند با لغو قرارداد الجزیره به ایران فشار وارد سازند. اعراب عراقی هیچوقت معاهده الجزیره را نخواهند پذیرفت. زیرا استان سلیمانیه (افشار غربی) متعلق به کردهای عراقی شده است و معامله آن با شط العرب به ضرر اعراب و سود کردها تمام خواهد شد.
معاهده الجزیره زیر نظر سازمان ملل متحد تدوین شده بود و همه جهان از مفاد آن اطلاع دارند. ساکن کردن سیصد هزار کرد عراقی در شمال غرب ایران که بخشی از مفاد معاهده بود، کاملاً به ضرر آذربایجان تمام شده. لغو معاهده الجزیره برای مردم آذربایجان یک معجزه است. اگر سیاستمداران آذربایجانی فعال باشند، خیلی راحت می توانند استان از دست رفته افشار غربی (استان سلیمانیه) را پس بگیرند و کرهای مهاجر را در خاک فارسها ساکن کنند.
برای مطالعه بیشتر در مورد ولایت افشار غربی (استان سلیمانیه) میتوانید به مقاله «ترکستان سنندج را بهتر بشناسیم» مراجعه کنید.
تهیه و تنظیم از ارسلان قشقایی
منابع:
(1) ناسخ التواریخ، محمدتقی لسان الملک
(2) معاهده ارزنه روم، دست نویس قائم مقام در کتابخانه مجلس
(3) Treacherous Alliance: The Secret Dealings Of Israel, Iran, and USA.
 


Hiç yorum yok:

Yorum Gönder

حدیث نجفی_-_Hadis Najafi : Doldur şimdi yerimi başka ben varsa...

حدیث نجفی_-_Hadis Najafi Doldur şimdi yerimi başka ben varsa... 1401.06.30 #HadisNajafi