دیگر بر همه ماروشن شده است که شونیسم فارس نه تنها یک ایدئولوژی حاکم بر سیستمهای سیاسی چه حاکم و چه اپوزیسیون سراسری می باشد که عقیده و فکر و اندیشه ونگرش مسلط بر اذهان و رفتار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی افراد کثیری در کشور نیز می باشد. همانهایی که رمز بقای کشور به اصطلاح ایران را در ضعف، اسارت، عقب ماندگی عمومی و دوری از هویت ملی تورکی آزربایجان می دانند. در پشت تمامی نقابها ی حقوق بشری، دموکراسی خواهی، عدالت طلبی، حقیقت جویی، معنویت گرایی، صلح طلبی و آرمانگرایی و آزادی خواهی آنان دشمنی و تنفر نسبت به آزربایجان و ملت تورک آن سنگر گرفته است. به عنوان مثال می توان توهین ها و تحقیر های تماشاگران بازیهای تیم مقابل تراکتورسازی، و یا نوشته جات و رجز خوانیها و توهینهای بعد از برچیده شدن مجسمه فردوسی از یکی از شهرهای آزربایجان که نماد نژادپرستی و دیگر ستیزی جامعه به اصطلاح فارسی_ایرانی بود را مصداق این خوی و تفکر آنان دانست. در چنین شرایطی تکلیف فعالان ملی آزربایجان روشن است که باید تمامی توان و قابلیت خود را به کار گیرند تا از این گرداب نژاد پرستی و زندان ملتها ملت تورک آزربایجان و وطن آزربایجان را رهایی بخشند.
تنها راه نجات از این شرایط استقلال آزربایجان می باشد.
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder