یکی از بزرگترین عوامل جلوگیری در مورد رهایی وآزادی کامل ونیز بسط و گسترش دموکراسی و همچنین رشد و پیشرفت کشورها و جوامع تورک در جهان نفوذ و دخالتهای کشور روسیه است. واقعیت این است که گرچه اتحاد شوروی نابود شده است ولی ذهنیت و رفتارهای توسعه طلبانه و خواستهای استعمار جویانه روسیه تغییری نکرده است. این کشور همچنان سعی دارد با اتخاذ سیاستهای مداخله گرانه و استعماری خود از یک سو از رشد شعور ملی و گسترش دموکراسی و پیشرفت جدی این کشورهای مستقل و نیز جوامع تورک داخل روسیه جلوگیری نموده و از سوی دیگر در مقابل همگرایی ونزدیکی این کشورها و جوامع با یکدیگر سنگ اندازی میکند. نامی که کارشناسان و استراتژیسینهای روس بر این کشورها نهاده اند «خارج نزدیک» نام دارد. به عبارتی دیگر روسیه خود را کشوری کنفدرال می داند که هر یک از کشورهای رها شده از چنگال شوروی یکی از این دولتهای کنفدرال می باشند و بدون رضایت روسیه حق ایجاد هیچ گونه اصلاحات و تغییرات جدی وبنیادین را خارج از حیطه و اجازه کرملین را دارا نمی باشند.
واقعیت این است، تا زمانی که نیروهای قوی وتأثير گذار ناسیونالیستی و یا ارزشهای دموکراتیک در این کشورها و جوامع به وجود نیامده و همه گیر نشده است ونیز کشور روسیه دچار بحرانهای کمر شکن و در نتیجه ضعف قدرت همه جانبه و عدم توانایی در جهت ادامه نفوذ در این کشورها نشده است. این کشورها هیچگاه نخواهند توانست طعم واقعی استقلال، آزادی، دموکراسی، حاکمیت ملی واقعی ونیز رشد و پیشرفت را بچشند. هر گونه حرکت برای تضعیف و حتی نابودی نیرو و توانمندی روسیه ویا حتی ایجاد محدودیت به نفع جهان تورک می باشد. منافع ملی جهان تورک از نوع منافعی است که همواره در تقابل با منافع روسیه میباشد. همسو پنداری این دو نوع منافع یک اشتباه ویرانگر و نابود کننده برای جهان تورک است.
Hiç yorum yok:
Yorum Gönder